داستان خوشه ها در ایران چندی است جدی شده و کلی هم جوک و طنز در مورد آن درست شده. بدترین حالت هم این است که قرار است این پرداخت ها به خوشه ها متفاوت باشه.
اگر فرض کنیم که در یک واحد آپارتمان مثلا 8 واحدی، 3 واحد خوشه یک، 4 واحد خوشه دو، 2 واحد خوشه سه و یک واحد هم بدون خوشه باشه. حالا وقتی که قرار باشه یارانه ها مستقیم پرداخت بشود و قیمت آب و برق و گاز واقعی باشد، چون کنتورهای مشخص کننده مصرف در آپارتمان ها فقط برای برق است، همه سعی می کنند که حداقل برق رو مصرف کنند. در مقابل، اون واحد بدون خوشه چون هیچ خوشه ای نداشته و پولی هم نمی گیرند و باید پول بیشتری هم پرداخت کند، حسابی آب و گاز مصرف خواهد کرد. خصوصا در جاهایی که گرمایش منزل با بخاری است، ترجیح این می شود که گاز بیشتری مصرف شود و حتی آب بیشتر. یعنی هر چه عدد خوشه بالاتر برود، مصرف هم بالاتر میرود و چون مبنای دقیقی هم برای تفکیک مصرف وجود ندارد، احتمالا دعوا و مرافعه در آپارتمان ها بالا خواهد گرفت. احتمالا پس از مدتی نقطه تعادلی برقرار خواهد شد، اما همه هم ممکن است در ظاهر ادعا کنند که حداقل مصرف را دارند ولی در عمل مصرف بیشتری می کنند. چون می دانند که در هر صورت بخشی از هزینه مصرف آنان، از جیب خوشه کمتره که یارانه بیشتری گرفته است پرداخت خواهد شد.
اگر فرض کنیم که در یک واحد آپارتمان مثلا 8 واحدی، 3 واحد خوشه یک، 4 واحد خوشه دو، 2 واحد خوشه سه و یک واحد هم بدون خوشه باشه. حالا وقتی که قرار باشه یارانه ها مستقیم پرداخت بشود و قیمت آب و برق و گاز واقعی باشد، چون کنتورهای مشخص کننده مصرف در آپارتمان ها فقط برای برق است، همه سعی می کنند که حداقل برق رو مصرف کنند. در مقابل، اون واحد بدون خوشه چون هیچ خوشه ای نداشته و پولی هم نمی گیرند و باید پول بیشتری هم پرداخت کند، حسابی آب و گاز مصرف خواهد کرد. خصوصا در جاهایی که گرمایش منزل با بخاری است، ترجیح این می شود که گاز بیشتری مصرف شود و حتی آب بیشتر. یعنی هر چه عدد خوشه بالاتر برود، مصرف هم بالاتر میرود و چون مبنای دقیقی هم برای تفکیک مصرف وجود ندارد، احتمالا دعوا و مرافعه در آپارتمان ها بالا خواهد گرفت. احتمالا پس از مدتی نقطه تعادلی برقرار خواهد شد، اما همه هم ممکن است در ظاهر ادعا کنند که حداقل مصرف را دارند ولی در عمل مصرف بیشتری می کنند. چون می دانند که در هر صورت بخشی از هزینه مصرف آنان، از جیب خوشه کمتره که یارانه بیشتری گرفته است پرداخت خواهد شد.
من که وقتی فکر این برنامه ها در آپارتمان ها می افتم، حسابی می ترسم.
۴ نظر:
پشمك! ميمردي بگي دارم ميرم؟
راست میگه خوب، میمردی می گفتی:))
Der letzte Tag des Unternehmens, das wollte zu trennen und zu komme ich nach Berlin reisen, Freunde und Kollegen waren freundlich und Programme wurden für den Abschied angeordnet. Ich betrete das Zimmer von außen, und ich sah Gesamtmasse. Ein Freund zu scherzen ", sagte Khdayysh setzen zu feucht für Sie gekommen, dass, wenn wir hatten, war nicht Hyshky." Khndydm und sagt dann rechts Ich dachte, ich sah. Nachdem das Programm begann, und fing an, in der parlamentarischen Redner sprechen und nach einer Reihe von Freunden und Kollegen in San Prediger, in der Todestag - fehlende väterliche Art und treue Ehefrau - sie beginnt zu sprechen. War das Engineering-Unternehmen und treuer Freund des Unternehmens Mission und Vision. Manchmal zu denken und zu Fkrhaysh war gut. Mit Multi Geschichte der Freunde, bevor ich an das Unternehmen. Qblsh ein in 11 Jahren war eine Reise mit Arak und zwei anderen ehemaligen Kameraden in der Firma Bad und Golestan. Multi-Beschäftigung hatte ich auch mein Interview und der Zustand Astkhdamshan Nrftn im Ausland und die anderen.
Zusammenfassung, dass dies in Managhebo, dass die Rede stieß konnte ging. Wurden mehrere beeinflusst und sehr aufgeregt und trotz ihrer Gesichter sind زد Welle. Schließlich, meine Zeit ist meine Gefühle und Kraft sprach nicht erfasst. Nach dem Programm wurde das Publikum Empfang Abschiedsgeschenk Gebot. Ich habe immer Gebühr für die Gabe, die ich Dashan. In diesen Tagen einen großen Teil meiner Arbeit kommt. Schließlich arbeiten Zeit und würde ein Foto zusammen mit der Grippe für den Mangel an Bvsy ausüben zugegriffen mit dem Multi Bvsy gesehen und wir haben getrennt.
Das Unternehmen hatte gute Kollegen und Freunde
ما هم كم يادت نميكنيم.....
ارسال یک نظر