۱۳۹۰ تیر ۱۸, شنبه

آن كه خواب است نمی تواند طالب بیداری باشد



اول- سخنی معروف از یک کشیش گمنام: آن هنگام که جوان بودم فارغ از همه چیز تخیلم مرز و محدوده ای نمی شناخت. در سر آرزوی تغییر دنیا را می پروراندم. بزرگتر و خردمندتر که شدم دریافتم جهان تغییر ناپذیر است پس افق اندیشه ام را محدودتر کردم و بر آن شدم تا تنها کشورم را تغییر دهم. اما این هم عملی نشد. پس از سالها زندگی و تجربه آخرین تلاش ناامیدانه خود را صرف تغییر خانواده ام کردم. اما افسوس آن ها نیز که نزدیک ترین کسان من بودند تغییر نکردند. اکنون که در بستر مرگ هستم حقیقتی را یافتم: تنها اگر خودم را تغییر داده بودم آنگاه نمونه ای می شدم برای اعضای خانواده ام تا آنان نیز خود را تغییر دهند. با انگیزه وتشویق آن ها چه بسا که کشورم نیز اندکی اصلاح می شد، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم! 
دوم- از سرمقاله سری جدید شهروند امروز: "آن كه خواب است نمی تواند طالب بیداری باشد. جامعه ای كه دروغ می گوید نمی تواند راستگویی را مطالبه كند. نمی توان به دست و پا زدن در خرافه های روزمره مشغول بود و از ترویج خرافه در بالا انتقاد داشت."
سوم- بعضی وقت ها که یک سری وبلاگ ها و سایت ها را می خوانم، کلی توصیه و رهنمود و نصیحت را می بینم که به خوانندگان توصیه شده است که این گونه باشید یا آن گونه. یا n تا رهنمود برای رسیدن به فلان هدف. تا اینجا من با این ها مشکلی ندارم و به لحاظ تنوریک این حرف ها را قبول دارم. اما وقتی این متن های راهبردی و رهنمودی و نصیحت گونه را می خوانم، از خودم می پرسم آیا نویسنده متن خودش عامل به این حرف ها هست؟ و چرا به جای نوشتن این حرف های تئوری که احتمالا در جاهای دیگری هم در دسترس هست، تجربه خودش را در مورد این کیس ها و در قالب مدل توصیه شده، ننوشته؟ حرف های تئوری در مقام گفتن خیلی راحت هستند، منتها آنچه این تئوری ها را با ارزش تر می کند، تجربه آدم ها در قبال این تئوری ها و محک زدن آن رهنمودها و به چالش کشیدن آن هاست وگرنه نوشتن و توصیه کردن، از هر کار ساده تر است. ابتدا پیش به سوی اصلاح خود، بعد شاید اصلاح دیگران.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه

12 مرد آشفته

پس از برگزاری دادگاه یک متهم، هیات منصفه 12 نفره که به قید قرعه و بدون شناخت قبلی انتخاب شده اند، در یک اتاق در بسته و گرم در کنار هم قرار می گیرند تا در مورد مجرم بودن یا نبودن متهم نظر دهند. در شروع کار 11 نفر نظرشان بر مجرم بودن است و یک نفر بر خلاف آنان فکر می کند. پس از یک ساعت و اندی، 11 نفر بر این نظر می شوند که متهم مجرم نبوده و یک نفر همچنان بر نظر خود می ماند. فیلم نشان می دهد که تصمیم گیری، قضاوت با استفاده از پیش فرض ها و در شرایط محیطی چقدر کار دشواری است.
فیلم 12 مرد آشفته را ما در سر کلاس دیدیم که یاد بگیریم زود قضاوت نکنیم و بدانیم که مدیریت کردن و قضاوت کردن بسیار کار سختی است.  البته واضح است که مقصود نفس کار قضاوت یا مدیریت است که دائما در معرض تصمیم گیری است و گرنه با توجه به تجربه 10 ساله خودم در این حوزه در ایران، پیش فرضم در مورد ایران این است که بیشتر افراد، در زمان قرار گرفتن در این سمت ها، کاری با این چیزها ندارند.


۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه

مذاکره در آسانسور

 درسی داریم به نام روش های مذاکره و محتوای درس بر اساس مذاکره کردن و روش های حل و فصل مشکلات در بیزینس است. یکی از روش های مذاکره، مذاکره سریع و به اصطلاح مذاکره در آسانسور است و فرض این است که اگر در شرکتی کار کنیم و روزی از سر اتفاق مدیرعامل را در آسانسور دیدیم، بتوانیم در مدت 30 ثانیه، در مورد یک ایده با وی گفتگو کنیم و او را برای این تایید این ایده متقاعد کنیم. این روش برای فروش و کسانی که کار بازاریابی می کنند، مرسوم است و به آن ها آموزش ویژه برای فروش در سی ثانیه ارائه می شوند.
بخشی از نمره درس، مذاکره 30 ثانیه ای با استاد و متقاعد کردن وی برای یک ایده است و باید با استاد از پله های طبقه دوم تا طبقه همکف برویم و ایده خود را به وی بفروشیم. دستیار استاد هم از پشت سر ما می آید و زمان را ثبت می کند و چک لیست ارزیابی را تکمیل می کند.
در این زمینه مطالبی زیادی تابحال منتشر شده است و یکی از بهترین روش ها، متدولوژی هاروارد با عنوان Elevator Pitch است که در آن روش های ورود به مذاکره و کلماتی که بهتر است به کار برده شود، توضیح داده شده است. لینک +.

۱۳۹۰ فروردین ۱۲, جمعه

۱۳۹۰ فروردین ۱۱, پنجشنبه

همکلاس عربستانی

یک هم کلاسی عربستانی داریم که امروز آمده و با نگرانی و بدون هیچ مقدمه ای می گه به نظرت سرنوشت کشورهای عربی چی میشه؟ گفتم معلومه، میشه مثل مصر و تونس، منتها یواش یواش. حتی عربستان هم این طوری میشه. میگه من هم فکر می کنم این طوری میشه اما این توطئه آمریکاست که می خواد نفت خاورمیانه را ببره. خلاصه یک گپ مخصتری با هم زدیم. 
در جریان این گفتگو فهمیدم که: "از نظر مردم عربستان ملک عبدا... از جانب خدا انتخاب شده و پادشاه برگزیده برای سرزمین عربستان است. در عربستان کسی حق اعتراض و انتقاد از پادشاه را ندارد. ملک عبدا... آدم خوبی است و دور و بری ها خوب نیستند. شاه عربستان از دردهای مردم با خبر است و می داند که مردم کشورش چه می خواهند، اما مردم توانایی همراهی با او را ندارند. مدل پادشاهی بهترین الگو برای حکومت داری است، چون پادشاه معیار تشخیص خوبی ها و بدی هاست. "
این ها نظرات یک شیفته ملک عبدا... است. به تعبیر خودش: انا دخیل ملک عبدالله!

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

Inception

فیلم های خوب کم نیستند و اما فیلم های خیلی خوب واقعا کم هستند و شاید سالی یک بار بتوان یک فیلم خیلی خوب بود. فیلم سرآغاز برای من همین حس را داشت. فیلمی پر از هیجان و سرشار از مفاهیم عمیق علمی در مورد شخصیت و رفتارهای انسان. برای درک بهتر فیلم باید آن را حتما با زیرنویس و چند بار نگاه کرد تا حض وافر از این فیلم بی نظیر هالیودی برد. 

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

انسان در جستجوی معنا

هزار و پانصد نفر چندین شبانه روز سفر می‌کردند. در هر واگن هشتاد نفر را جا داده بودند. واگن‌ها آنقدر پر بود که تنها در قسمت بالای پنجره‌ها روزنه‌ای برای تابش نور گرگ و میش سپیده دم به چشم می‌خورد. همه انتظار داشتند قطار سر از کارخانه اسلحه‌سازی در آورد و این جایی بود که ما را به بیگاری می کشیدند. سوت قطار مانند ضجه کسی بود که التماس‌کنان به سوی نیستی سقوط می‌کرد. سپس قطار به خط دیگری تغییر مسیر داد و پیدا بود که به ایستگاه بزرگی نزدیک می‌شویم. ناگهان از میان مسافران مضطرب، فریادی به گوش رسید، «تابلو آشویتس!» بله آشویتس نامی که مو بر تن همه راست می‌کرد: اتاق‌های گاز، کوره‌های آدم‌سوزی، کشتارهای جمعی. قطار آن چنان آهسته و با تانی مرگباری در حرکت بود که گویی می‌خواست لحظه‌های وحشت ناشی از نزدیک شدن به آشویتس را کشدارتر از آنچه هست بگرداند: آش ... ویتس!»

کتاب انسان در جستجوی معنا، در ایران بسیار معروف است و فکر می کنم بیش از 50 بار چاپ شده است اما خواندن آن برای تحمل روزهای سخت تسکین دهنده است. 
کتاب، این نکته را یادآوری می کند که کسانی بوده اند و روزگاری بس سخت تر از روزهای ما گذرانده اند و توانسته اند زنده بمانند و این زنده ماندن جز با زنده نگهداشتن معنای زندگی در ذهن و روح انسان ممکن نیست. نویسنده کتاب روزهایی را توصیف می کند که چگونه پس از 6 ماه توانسته اند در 2 دقیقه با آب سرد استحمام کنند و این برایش لذتی بس بزرگ بوده است. یا جایی که مجبور بوده اند با کفش های پاره، بر روی انبوه برف ها راه بروند و در ارودگاه کار اجباری کار کنند. (دانلود کتاب +)

۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

گذری در ایتالیا


سال نو مسیحی را در ایتالیا و شهر رم بودیم. مردم آنجا عادت دارند که سال نو را در محل های عمومی جمع شوند. دست هر کسی هم یک بطری شامپاین بود. سال 2011 با شمارش معکوس 10 ثانیه آخر آغاز شد. در یک دقیقه اول همدیگر را بغل می کردند و روبوسی می کردند و بعد یک جرعه شامپاین زدند. چند دقیقه بعد ما زیر باران شامپاین قرار گرفتیم. ایتالیایی های بطری به دست، شامپاین خود را به نشانه شادی، بر سر همدیگر می پاشیدند.
از جاذبه های اصلی رم، در کنار سایر جذابیت ها، واتیکان و موزه اش بود. نمادی از دوران اقتدار دین در اروپا و هنرهای روییده از دل مسیح که بیشتر در نقاشی و مجمسه ها پدیدار بود. برای دانستن رمز و رازهای دقیق تر واتیکان لازم است که کتاب و فیلم شیاطین و فرشتگان را دوباره بخوانم و ببینم.
از رم با قطار به فلورانس رفتیم. در رم لپ تاپمان خراب شده بود و وقتی به هتل فلورانس رسیدیم، از صاحب هتل در مورد فروشگاه تعمیر لپ تاپ پرسیدم. گفت خودم برایت درست می کنم. لپ تاپ را بهش دادم و برای دیدن شهر از هتل بیرون رفتیم. وقتی برگشتیم، یک یادداشت گذاشته بود که لپ تاپ را درست کردم و چون شارژر آن را نداشتم، در وسایلتان گشتم و آن را پیدا کردم! این را گذاشتم به حساب ایتالیایی بودنش و این که خیلی فرندلی هستند.
فلورانس هم شهر زیبایی بود. برای من از رم هم جذاب تر بود.
دوباره با قطار از فلورانس به ونیز رفتیم. ونیز پر بود از مغازه هایی که صنایع دستی مردمان ونیز را می فروختند. شیشه گری و نقاب (از نوع مورد استفاده در فیلم راز داوینچی و چشم های کاملا بسته) از محصولات آن جا بود. جالب بود که در مغازه کلی نوشته زده بودند که این محصولات چینی نیستند و ونیزی هستند. در قسمت های خاصی هم از محصولات چینی را گذاشته بودند و تاکید هم کرده بودند این ها چینی هستند.
در این سفر با هواپیما (شرکت ایزی جت) از برلین به رم رفتیم و از ونیز با هواپیما به برلین برگشتیم. هزینه بلیت هم برای من از معماهای شرکت های هواپیمایی بود. از برلین به رم، 49 یورو و از ونیز به برلین، 25 یورو.  هتل را هم از سایت بوکینگ دات کام گرفتیم که ارزان و مناسب بود. کل هزینه سفر با بلیت و اقامت و خورد و خوراک و بازدید از جاهای مختلف در طی 9 روز شد، 518 یورو. جای همه دوستان خالی.