۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

دو ماه در برلین

حدود 2 ماهی است که به برلین آمده ام. برای خودم می چرخم و جاهای مختلف را می بینم و از دست آوردهای یک کشور توسعه یافته یاد می گیرم و لذت می برم. این ها مشکلات خاص خودشان را دارند اما به مرور یاد گرفته اند که چگونه مشکلات را حل کنند. این دو ماهی که آمده ام، سرم شلوغ بوده و بی کار نبوده ام. در حالی که عملا کار و باری هم به جهت درآمدزایی نداشته ام، اما سرم شلوغ بوده است. در طی این مدت این کارها را کرده ام:
- 2 ماه کار و فعالیت روزانه نکرده ام. بعد از حدود 10 سال کار رسمی و 15 سال کار از دوران دانشجویی و ... حالا مدتی است که از نظر کاری استراحت می کنم. روزهای خوشی است. همین که مجبور نیستی با آدم های مختلف سر و کله بزنی و آن ها را با ادبیات مختلف توجیه کنی، خودش خوب است. البته از دوستان گرمابه و گلستان خودم دور افتاده ام و فرصتی برای گفتگو با آن ها ندارم که این مهم ترین و بدترین چیز است.
- کلی از کارهایی که روزی گذاشته بودم که انجام دهم، دارم انجام می دهم. سعی می کنم روزی یک فیلم ببینم، کتاب 504 را بخوانم و مقالات مختلفی که قبلا فرصتی برای مطالعه ان ها نبود، بخوانم. دسترسی ام به بانک مقالات ISI این فرصت را برایم فراهم کرده که مقالات کاربردی را به راحتی داشته باشم و بخوانم.
- کلاس زبان آلمانی را شروع کرده ام و روزی 3 ساعت به کلاس می روم. تصمیم گرفتم که خودم را به سطح محاوره روزمره برسانم.
- از خیر درس خواندن در آلمان به زبان آلمانی گذشته ام و برنامه های دیگری را مدنظر دارم.
- اینترنت بازی قبلا هم داشتم و حالا هم دارم و این بار با سرعت بالاتر. مثلا یک فیلم می بینم و در همان زمان فیلم دیگری را برای روز بعد دانلود می کنم. +
-  در کوتاه مدت این کارها را خوب می دانم، اما در دراز مدت باید افرادی را پیدا کنم که با آن ها هم زبان باشم و بتوانیم با هم گفتگوهای عمیق و مفصل در فلسفه و هنر و ادبیات و اقتصاد و حوزه های معرفت شناختی داشته باشیم. در برلین حدود 25 تا 30 هزار ایرانی هستند، منتها برداشتم این است که کمتر حاضرند با هم باشند. باید افرادی را در این حوزه ها بیابم و صحبت کنم. در ایران تعدادی دوست و همکار داشتم که برای این جور گفتگوها پایه بودند، اما پایه ای ندارم.
- یکی از کارهایی که دوست داشتم انجام دهم و کمتر انجام می دادم، مطالعه مباحث تئوریک در حوزه های معرفتی بود. الان این فرصت دارم که هر روز چند تایی بخوانم و حض وافر ببرم. +
- از فضای ایران فاصله گرفته ام. با این که اخبار را به صورت کامل رصد می کنم منتها چون در همان اتمسفر نیستم، حس ملموسی از ایران ندارم. مثلا فیلترینگ و ... خیلی ملموس نیستند.
- استایل زندگی ما در هزینه کردن هم عوض شده است. قبلا نه این که بدون حساب و کتاب خرج می کردیم، ولی خیلی هم به هزینه ها حساسیت نداشتیم. اما حالا رویکرد در کمینه کردن هزینه هاست. این روش زندگی خیلی به استایل زندگی در زمان دانشجویی نزدیک شده است.

۱ نظر:

Unknown گفت...

ما كه آن‌لاين در خدمت‌تون براي بحث كردن هستيم!!!