۱۳۸۹ فروردین ۱۳, جمعه

واژه های فرانسوی در زبان فارسی


+
آسانسور، آلیاژ، آمپول، املت،
بتون، بلیت، بیسکویت،
پاکت، پالتو، پریز، پلاک، پماد، پوتین، پودر، پوره، پونز، پیک نیک،
تابلو، تراس، تراخم، تمبر، تیراژ، تور، تیپ،
خاویار، دکتر، دلیجان، دوجین، دوش، دبپلم، دیکته،
رژ، رژیم، رفوزه، رگل، رله، روبان، زیگزاگ، ژن،
ساردین، سالاد، سانسور، سرامیک، سرنگ، سرویس، سری، سزارین، سس، سلول، سمینار، سودا، سوسیس، سیلو، سن، سنا، سندیکا، سیفون، سیمان،
شانس، شوسه، شوفاژ، شیک، شیمی، صابون،
فامیل، فر، فلاسک، فلش، فیله، فیبر، فیش، فیلسوف، فیوز،
کائوچو، کابل، کادر، کادو، کارت، کارتن، کافه، کامیون، کاموا، کپسول، کت، کتلت، کراوات، کلاس، کلوب، کلیشه، کمپ، کمپرس، کمپوت، کمد، کمیته، کنتور، کنسرو، کنسول، کنکور، کنگره، کودتا، کوپن، کوپه، کوسن،
گاراژ، گارد، گاز، گارسون، گریس، گیشه، گیومه،
لاستیک، لامپ، لیسانس، لیست، لیموناد،
مات، مارش، ماساژ، ماسک، مبل، مغازه، موکت، مامان، ماتیک، ماشین، مانتو، مایو، مبل، متر، مدال، مرسی، موزائیک، موزه، مین، مینیاتور،
نفت، نمره،
واریس، وازلین، واگن، ویترین، ویرگول،
هاشور، هال، هالتر، هورا
و بسیاری از واژه‌های دیگر

۲ نظر:

ناشناس گفت...

با وب لاگت حال می کنم. ساده هست و مفید. das ist gut

Mohammad Yousefi گفت...

از چند روز ديگه دارم فرانسوي رو شروع مي‌كنم توي قطب راوندي