در کلاس زبان آلمانی بحث دین بود. معلم کلاس وقتی خواست دین های بچه های کلاس را بگوید، به من و سلطان (همکلاسی افغان) و دو نفر از یمن گفت که شما مسلمان هستید و سایرین هم تایید کردند. بعد به دو نفر روس گفت که شما مسیحی ارتدوکس هستید، بعد بر اساس کشور، حدس زد که بقیه پروتستان هستند یا کاتولیک. یک کوبایی هم داریم که به اون گفت باید کمونیست باشد و او هم تایید کرد. به نظرم رسید دانستن دین دیگران بر اساس کشوری که در آن بزرگ شده ای انگار کار ساده ای است و با احتمال بالایی می توان دین افراد را تخمین زد. فراتر از آن، دین میراثی است که همچون زبان مادری به انسان ها می رسد. حالا ما که مدعی کامل ترین دین هستیم، اما طرفداران مسیح هم با احتمال خیلی کمی حاضرند از دین خود دست بردارند و به پیرو بقیه دین ها شوند. در مذهب های اسلام هم همین قاعده بر قرار است.
حالا نظر دکتر سروش را در مورد صورتی بر بی صورتی، انواع دین ورزی، بهتر درک می کنم که می گوید:
"نوع سوم دین ورزی، که در همه ادیان از جمله مسیحیت هم هست، دین ورزی تجربت اندیشانه یا عارفانه یا پیامبرانه است. در این دینداری، پیروان که همان عارفان هستند در اذواق و تجارب باطنی با پیامبر شریک می شوند. آنان دین ورزی خود را از حقوق و فقه شروع نمی کنند. آنان با تجارب باطنی آغاز می کنند و حول این تجارب، لایه ای از فقه و اخلاق می تنند."
۱ نظر:
یکی بما میگفت : میدونی آقا ! ما فرزندان نسلی هستیم که صنعت شان ساختن سقا خانه
سیاحت شان رفتن به زیارت ائمه اطهار
طبابت شان دخیل بستن
راه حل مشکلات شان نذر کردن و سفره انداختن
مراسم ملی شان زنجیر زدن و قمه زدن
تفریح و سر گرمی شان به روضه خوانی رفتن
و از همه مهمتر فرهنگ شان فرهنگ شهادت بود و هست
دل شیر میخواهد که خلاف جریان آب شنا کنی.....
ارسال یک نظر